آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 176
بازدید ماه : 2037
بازدید کل : 211573
تعداد مطالب : 822
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1
<--! code By Script2Ni.iR -->
<--! code By Script2Ni.iR -->
IfLoginBlock
منوی کاربری
خوش آمدی :
&amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;amp;lt;A href="/user/edit"> آمار و کد ها
مشاهده پروفایل
ارسال پست جدید
ویرایش پروفایل
خروج از سایت
/endIfLoginBlock
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
ForumPostCountAnswer | [ForumPostLastAuthor] | [] | [loxblog] |
ترس پسرا وقتی میخوان برن سربازی از ساعت 4 صح بیدار شدن نیست ، از صبحگاه و رژه رفتن نیست از کلاغ پر و پامرغی و بشین پاشو نیست از غذاهای مزخرف و نگهبانی تو برحک نیست از دوری خونواده و نبودن مرخصی نیست از اینه که وقتی بعد از دوسال که از سربازی برمیگرده دوست دخترش هنوز شوهر نکرده باشه و مجبور بشه بره خواستگاریش.
صدا و سیما در طی اقدامی مسرت بخش تصمیم به تاسیس بیست و یکمین
شبکه خود با عنوان “شبکه حلزون” گرفت.
این شبکه به منظور افزایش الانتویین و کلاژن و همچنین
کاهش خجالت از پوست به صورت بیست و چهار ساعته
اقدام به پخش تبلیغات “کرم حلزون” خواهد کرد
به لقمان گفتند :ادب از که آموختی؟
حرفهایی زد که اگه بگم عمراً جوک فان بذاره چاپ شه!
خیلی عصبانی بود معلوم بود شاکی شده از سوالم
دوستم گلوش چرک کرده بود پرسید چیکار کنم ؟
خواستم بگم آب نمک قر قره کن حواسم نبود گفتم آب قند قرقره کن
بنده خدا یه هفتس کلا نمیتونه صحبت کنه
دکتر گفته مجرای تنفسیت شکرک بسته
با دوستام داخل حياط مدرسه نشستيم يهو يه دختر خوشكل امد پيشمون ازمون يه سوال داشت ماهم عادي باهاش حرف زديم كه يهو گفت از فلان كشور خارجي امدم الان و... ماهم تااين جمله رو شنديم فازمون عوض شد يكي از دوستام به محض شنيدن كلمه ي خارج okay okay امروز چقدر hot يكي ديگه از دوستام هاني من مي خواي ببرمتون دفتر منو ميگي داشتم اسفالتو گاز مي زدم
آقا این قدر به این پاکت های خالی چیپس گیر ندید اسنارو برا این میسازن که چیپسه تو کامیون به پودر سیب زمینی سرخ کرده تبدیل نشه(هوشو حال کردی؟ اصن نیوتون قرنم من)
حالا مساله این جاست که چرا این شکلاتا که ظرفش مث خمیر دندونه (اسمشو نمیدونم خو ) یه حباب هوا وسطش داره. تاقبل از این که اون حبابه خالی شه آدم فکر میکنه تا دو ساعت دیگه تموم نمیشه. خالی که میشه آدم از زندگی ناامید میشه.(نگو که تا حالا از اونا نخوردگی دیگه. خواهشا اینو نگو)
با بابام رفتيم سوپرى چيبس بخريم,بابام پرسید : اقا قيمتش چنده? فروشندهه گفت : هزارتومن..
من : o_0...هزااااار تو من???!! اينا که تا همين ديروز 500 تومن بود??!!
حالا نه يه بار,نه دو بار,,همين جورى پشت سرهم اين جمله رومى گفتم..
بابامم برا اين که من ساکت شم, خنديد گفت : اينا گرونترن چون بادشون بيشتره!!! ;)
خريديم, اومديم
ولى دلم نميومد بخورمشون,اول يه دل سير نگاشون مى کردم بعد يواش يواش مزه مزه مى کردم اخر سرم قورت مى دادم...تا چن ديقه هم همينجورى دهنمو بهم مي زدم تا مزه ى چيبسه تودهنم رفرش بشه!
همین ديروز 500 تومن بودا!
یه گدا رو میشناسم که هرچی خیابون شلوغ تر میشه این فلج تر میشه!!!!!!!!!
اصن یه وضیییییییییییییی!!!!!!
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
بی خبر بود که ما مشترک کیهانیم
اهل دانشگاهم
روزگارم خوش نیست!
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی همچون من مشروط
و اتاقی که همین زدیکیست ، پشت ان کوه بلند
اهل دانشگاهم!!!
(ایشالله شما هم بری )
یه روز قرار شد که نهار بریم کنار دریا. وقتی که من رفتم تو پارکینگ فقط مامانم و بابام و داداشم اونجا بودن و بقیه هنوز بالا بودن.
قبل اینکه بقیه بیان گفتم میرم پشت دیوار و هر کی از بچه ها خواست بیاد می ترسونمش.
همونطور که منتظر بودم دیدم صدای بسته شدن در اومد و خوب گوشم رو تیز کردم ببینم که صدای پا کی نزدیک میشه و وقتی که خوب نزدیک شد و مطمئن شدم دیگه پشت دیوار هستش، قبل اینکه بیاد تو پارکینگ چنان رفتم تو حس که چشمامو بستم و نیم متر پریدم تو هوا و چنان محکم پریدم و گفتم پــــــــــــــخ
که چشمتون روز بد نبینه یهو دیدم وااااای آقای همساده از ترس ذهله ترک شد و چنان ترسید که محکم خودشو کشید عقب. چنان پشت سرش خورد تو دیوار که دقیقا مث قاب عکس چسبید به دیوار .
بعد حالا از اون طرف آقای همساده سرشو خم کرد و خودشو پرت کرد تو پارکینگ. و منم از این طرف وقتی فهمیدم آقای همساده بوده خودم انداختم تو راه پله و از خجالت رفتم زیر راه پله..
اصن نمیدونین چه وضعی بود..
یعنی از وقتی سوار ماشین شدیم اینا خندیدن تا خواستیم برگردیم.
کبوتر با کبوتر باز باران با ترانه میخورد بر بامش بیش برفش بیشتر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور خربزه با پوست موز و میندازی زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره …
يكي منو ازين وضعيت درآره!!
بابام گروه خونيش ab، مامانم A ، داداشم B اونوقت من چي باشم خوبه!!؟
O مثبت......!!!!!
همين كيس با محتوياتش تو حلقم اگ دروغ گفته باشم!!!
من و بابام خيييلي راحتيم!!
مثلا..
ي بار ب بابام گفتم بابايي منو چقد دوس داري؟
اونم گفت خيليي پسرم.
بعدواسه اينكه تكراري نباشه پرسيدم اصلا براچي دوسم داري،منم مثه آدماي ديگم.
خيلي ريلكس گفت بيست سال بزرگت كردم كارامو بكني ديگ!!!
شك كرده بودما ولي الان ديگه مطمئن شدم حمالشم..
خيلي راحتيم نه؟؟؟
همیشه یه نفر بود که با هیچکس تا نمیکرد،همیشه دشمن بود ولی نه دشمن خونی،هیچوقت نمیخندید و عصبی بود البته نه از درون،همه ازش می ترسیدن و فراری بودن،!
.
.
.
.
.
.
.
.
خودمونیما این ناظم هم هیولاییه واسه خودش.
ترسناکترین جمله از طرف معلمان هنگام درس دادن الان بگو چی گفتم تکرار کن میگم تکرار کن (فریاد) یعنی قشنگ آدم میرفت تو قبر در میومد
يكي بدترين بدبختيا اينه كه سه ساعت جلوي آينه وايسي موهات رو مرتب كني تمام تار هاي موت رو به طور موازي با زاويه ي دقيق شونه مي كني بعد از خونه كه رفتي بيرون يه باد خفن مياد ميبوقه به موهات اون موقع آدم دوست داره موهاشو از ريشه بكنه بره جو بكاره
یه آدمی داشت آدرس خونشون رو به دوستش می داد: میای از در ورودی آپارتمان، داخل می شی میری سمت آسانسور، دکمه طبقه نهم آسانسور رو با آرنج می زنی. وقتی اومدی بالا از آسانسور که بیای بیرون، سمت چپ خونه منه. با آرنج در میزنی و منم در رو باز می کنم. دوستش میگه: به نظر آسون میاد ولی چرا باید با آرنج در بزنم؟ طرف میگه: چی؟ یعنی دست خالی اومدی دیدنم؟
من نمیگم به خانمها گواهینامه ندین که
میگم براشون جاده جداگانه درست کنید:)))
خلاصه ای از دروس اول دبیرستان
اجتماعی =فلفل تدوین شده کاغذ
ریاضی =please wait loading
شیمی =همه چی ارومهه
فیزیک =هنگ به معنای واقعی کلمه
ادبیات=book wore
ورزش =تنها امید بقا در مدرسه
"مردم آزار" كيست؟؟!
.
.
.
.
.
شخصى است كه ساعت ٦ صبح با هم زدن چاى با قاشق چايخورى ،
صداى زيباى گله گوسفند رو سر صبح واسه آدم فراهم مى كنه!!
من موندم این معلما خودشون دانش آموز نبودن؟؟
واقعا رو چ حسابی اول مهرو به ما تبریک میگن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا؟
نظرات شما عزیزان:
امتیاز : | نتیجه : |
این توسط [Comment_Author] در تاریخ [Comment_Date] و [Comment_Time] دقیقه ارسال شده است | |||
[Comment_Gavator] |
[Comment_Content] |
تبادل لینک
هوشمند
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان جوک
فان و
آدرس jokefun.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 176
بازدید ماه : 2037
بازدید کل : 211573
تعداد مطالب : 822
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1
<--! code By Script2Ni.iR -->
<--! code By Script2Ni.iR -->